احسان عشق مامان و بابااحسان عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

برای احسانم می نویسم..

احسانی هنوز کالاسکه سواری دوست داره..

هفته اول بهمن شاید یکمی براتون عجیب باشه ولی احسانی هنوز کالاسکه سواری دوست داره.. وقتی می خوایم از خونه بریم بیرون می گه مامان می شه منو سوار کالاسکه کنی اون موقع جزو نوادر وقتایی که هر چی بهش می گم بزرگ شدی می گهنه مامان من هنوز کوچیکم هنوز اندازه بابا نشدم که... بفرمایید عکسشم ببینید.. ...
2 بهمن 1390

تولدت مبارک..

امروز روز آغاز تو.. عکسای پیشواز تولد تو ادامه مطلبه بفرمایید .. 4 سالگی فوتینا برو به سلامت .. برش کیک البته بدون رقص چاقو.. پسر پادشاه همراه پدر پادشاه.. سازنده کیک خاله ستاره ای به سفارش پسر پادشاه.. فیگور حرفه ای برای .. این عکسهای دیشبه خونه ی مامان پدر پادشاه ایشالله عکسای تولد اصلیشم می ذارم براتون ...
2 بهمن 1390

نقاشیهای احسان..

تا حالا نقاشی بااین کیفیت دیدین.. الکی که نیست بهش می گم دانشمند کوچک.. دوستان عزیز این دایره بزرگا که تو صورت شخصیتهای نقاشی احسان می بینید دهنشون نیست ساعت بن تن های احسانه وگرنه نقاشیهای پسر پادشاه اصلا وحشتناک نیست.. جایزه واسه کشیدن این نقاشیهای با کیفیت هم یک بسته مداد رنگیه 24 رنگ از طرف مامانو بابا.. ...
1 بهمن 1390

ادامه تولد..

روز 5 شنبه با پدر پادشاه تصمیم گرفتیم ببریمت بیرون یه جشن 3 نفره برات بگیریم.. از خونه زدیم بیرون کلی تو ترافیک خیابونا موندیم بالاخره بردیمت رستوران سنتی چهل ستون اونجا چون وسطش حوض داره تو خیلی دوست داری چون می تونی حسابی آتیش بسوزونی.. خلاصه اولین سفارشتون هم که همیشه سالاد هستشو براتون گرفتیم آخر سر هم که می خواستیم بیایم امر فرمودین چای میل دارید.. ما هم گارسون رو صداکردیم و ازش خواستیم برای قبله عالم چای بیارن.. تو هم که کم طاقت هنوز چایی رو نریخته یه هورت کشیدیو وایییییییییییییییییییی.. دهنت سوخت بعدش شروع کردی به دعوا کردن من آخه من نمی دونم این وسط من چیکاره بودم خودم هم نفهمیدم.. خل...
1 بهمن 1390